2737
2739
عنوان

درمان شکست عشقی با معجزه ی نماز شب

1887 بازدید | 150 پست

سلام. دلیل تو عنوان اسم نماز شب می برم اینه که  تا هروقت کسی سرچ کرد تاپیک  بیاد بالا و حالشو خوب کنه. هنوز خیلی روزها باید بگذره تا حالم کاملا خوب بشه ولی تاپیک زدم که بگم به برکت نمازشبه که این بار کاملا سقوط نکردم و جای بهبودی هست. با این نمازه که کمرم با این شکست ایندفعه نشکست و هنوز سرپا ایستادم. هنوز اکثر شبا و گاه و بی گاه تو روز حالم شدیدا بد میشه. به یادش میفتم و به حال خوبش غبطه میخورم. به اینکه خوشبخته و من تو این حال بدم حسرت میخورم. به همسرش که اونو داره و من بعد اونهمه تلاش و رشد دستم خالی موند فکرمیکنم و جوابی براش پیدا نمیکنم. ولی اون ساعتهای عاشقی، اون نیم ساعت تا ۱ ساعت های قبل نماز صبح در نیمه شب، که خدا توفیقم میده و من خوابالو رو که همیشه عشق اولم خوابیدن بود ، بدون زنگ خوردن ساعت از جا بلند میکنه و خواب از چشمام میگیره، اون ساعتهای عاشقیه که زنده نگهم میداره. خدا میدونه که نمیخوام کسی از خانواده متوجه نمازشب خوندنم بشه و میدونه همه شدیدا خوابشون سبکه و با ساعت بیدار میشن، حتی نمیذاره ساعت زنگ بخوره، ۱ دقیقه قبلش صدام میزنه. چون میدونه اگر کسی متوجه بشه و فرداش ازم میپرسه چرا ساعت اونموقع زنگ خورد و نمیخواد بخاطر نمازشب خوندنم مجبور به دروغ گفتن بشم. چه شبایی که مست خوابم و تا می ایستم انگار سالهاست خواب بودم و باانرژی دست به قنوت میشم. چقدر منو لایق میدونی که بعد از ۵ ماه که فقط ۳ رکعت میخوندم، توفیق داد به خوندن کل ۱۱ رکعت. اونم موقعی که دیگه از حاجت خودم کاملا ناامید شدم. من خیلی خوشبختم. عشق زمینی ام اگر نبود به اینجا نمیرسیدم. 
فقط با اینهمه سوال چه کنم خدایا؟
حکمت این عشق و نرسیدن چی بود؟ حکمت این شوق و امید و آخرش این زمین خوردن وحشتناک چی بود؟ حکمت این تجردو تنهایی طولانی؟ جواب این صبر و انتظار طولانی رو چرا ندادی؟ اونهمه دعا و ذکر و نمازهای سنگین چرا بی جواب موند؟ دیگه برای چی دعا کنم؟ دیگه واسه چی التماست کنم؟ فقط التماس کنم که دوباره حالم خوب بشه. ؟ خدایا شکرت چه عشق خوبی به من دادی. چقدر ارزشمند و بابرکت بود. چه روزای خوبی داشتم، چه لحظات نابی. چه احساسات شگرفی. چرا نشد که به سرانجام برسه. ؟ من که هرچی در توان داشتم گذاشتم. چی و کجا کم بود؟ 

ادامه داره

خدایا نه سرتو رو درد میارم نه سر بقیه دوستانو که میخونن. اگر بخوام تا همیشه تو همین مرحله از زندگی بمونم باختم. فکرکردم تا حالا خیلی از این شکست ها تو زندگیم داشتم. هربار برای چیزی تلاش کردم و اونو از ته دلم خواستم ندادی. حکمتشم نفهمیدم . به جاش خیلی چیزا دارم که شاید ارزوی خیلیا باشه و شکرگزارم ولی خواسته ی من نبود. تو دادی و من ازت ممنونم. 
در حیرتم چطوری میخوای برای من و همه دوستان مجردم که سن مون بالا رفته، تو این دنیای پر از آلودگی و هزار چهره یه عمر پاک زندگی کردیم، ولی حسرت زده یه زندگی معمولی متاهلی و با عشق و در ارزوی بچه ایم جبران کنی؟ 
فکرکردم که من یه معلمم. نماینده و مسئول تربیت نسل اینده ام. چه روزهایی که با دل پر از درد و چشمای اشک الود رفتم سرکلاس و بچه ها با روحیه خوبشون منو به زندگی بگردوندن. چطور میتونم خودم تو حال بد بمونم و تو جلسات بحث آزاد به کسانی که شکست عشقی خوردن توصیه های شیک و دعوت به امیدواری و توصیه به صبر کنم و چیزایی بگم که خودم نتونستم اجراشون کنم. ؟ پس باید از خودم شروع کنم تا عالم بی عمل نشم. چه زیاد بودن افرادی که ازم انرژی مثبت گرفتن و از فکر خودکشی و ناامیدی مطلق دراومدن. چطور بگم فردا روشنه و بهتر از امروز اگر خودم معتقد نباشم. سخته ولی باید دوباره بلند بشم. هنوز شبا حالم خیلی بد میشه، موقع شنیدن اذان چشمام پر از اشکه. روزا گاه و بی گاه خصوصا موقع ناهار خوردن بی دلیل فکرم میره پیشش و بی صدا بغضم میگیره و به زور لقمه رو فرو میدم. هنوز نمیتونم آهنگ گوش بدم. هنوز و تاهمیشه از دیدن تابلوی هدیه اش که بالای تلویزیون نصبه یا جعبه گل روی کمدم به یاد روزای خوبم میفتم که دوام نداشت. هنوز کافی شاپ تاتلی و اون میز جلوی پله ها کابوسمه که نمیخوام از جلوش رد بشم. هنوز پیام های محبت آمیزمون تو خاطرم هست. هنوز اشکام موقع تایپ کردن خاطرات روونه. هنوز آخر همه نمازهام لحظات طولانی با اشک به سجاده خیره میشم و منتظرم یکی بگه چرا اینطور شد...

ولی هدفم از این تاپیک زدن اینه که بگم همه اونهایی که حال منو تجربه کردید و کم هم نیستیم، نمازشب بخونید. حالتون خوب میشه. دیگه اصلا زمین خوردنا اونقدری دردناک نیست، بخونیدمعجزه میکنه تو حالتون. من درباره حاجت گرفتن چیزی نمیگم. چون خواسته خودم نشد که بشه ولی تضمین میکنم حال روحی تون حوب میشه و به آرامش قلبی و پذیرش و رضا میرسید. امتحان کنید اگر نشد بگید لعنت به اون کسی که پیشنهادشو داد، مارو از خواب ناز بیدار کرد و جواب نگرفتیم. 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

و 

 سخن پایانی.
این روزا هرچی با خودم فکرکردم جوابی نگرفتم. چرا نشد کنار هم به قرار برسیم؟
من که همه ی خودمو گذاشتم. کم نبودم. ۳۴سال سالم و پاک زندگی کردن تو این دنیای پر از رل و کراش و ... کم چیزی نیست. چرا منو ندید؟ یه قلب دست نخورده با کلی احساس و حرفایی که میخواست اولین هاشو با تو شروع کنه. چشمهایی که تو اینهمه شاگرد مرد و پسر و همکار جوان و ... به کسی خیره نموند. همه ی اولین هارو گذاشت که با تو تجربه کنه. خانواده خوب، قلب پاک، روحیه لطیف، چهره خوب، هیکل مناسب، تحصیلات، استقلال و اعتمادبنفس، چی کم بود که نخواستی؟ اصلا شما مردها چتونه؟ چی میخواهید از زندگی؟ چرا همیشه جذب اون کسانی میشید که دوستون ندارن؟ چرا کسانی که دوستتون دارن رو نمی بینید؟ عین بابای خودم که هیچوقت محبت ما و مادرم رو ندید و کسایی براش مهم بودن که بهش فکرم نمیکردن. 
ولی دیگه بسه. خسته ام از این سوالات تکراری که جوابی براشون نیس. دیگه اهمیتی نداره. قسمت هم نبودیم حتما. کاش دلم اینو بفهمه. ولی خوشبختت میکردم. هدفم بود که انقد بهت محبت کنم که سیراب بشی. همه تلاشمو میکردم. به همه نشون میدادم یه دختر سرد نیستم و اگر تا حالا ازدواج نکردم چون کسی رو لایق ندیدم که خوشبختش کنم وگرنه میتونم. چرا خدا نخواست.؟
گذشتم. تصمیم دارم برم دنبال اهدافم که مدتی بود به تعویق افتادن. یه زبان جدید که ارزوشو داشتم یاد بگیرم، ادامه تحصیل بدم، رانندگی کنم، دانشمو بالا ببرم. قوی تر بشم و دیگه هم منتظر کسی نباشم. دیگه منتظرت نیستم، نه منتظر تو و نه مرد دیگه ای که خوشبختم کنه. تو یی که ۵ سال پات موندم آخرش شد این. 
امیدوارم خوشبخت باشی عمیقا. دستمو با عشقت گذاشتی تو دست خدا. این کم نیس. همیشه برات دعا میکنم. برای همه دعا میکنم یا عاشق نشن یا همچین عشقی رو تجربه کنن. پر از رشد، بی نفرت، بی کینه، با قابلیت وصل شدن به ایزد منان. حضور تو در زندگیم و دیدنت در یک بعداز ظهر گرم شهریور سال ۹۷ ساعت ۳.۳۰ ظهر نقطه عطف زندگی من بود و من بخاطر محبت بی انتهات ازت ممنونم. 

2731
2740

دوستای خوبم توان ریپلای کردن همه رو ندارم. تروخدا حرف از لیاقت اون و من نزنید. تاپیک و باز میذارم.

فقط برام دعا کنید حالم خوب بشه. 

منم براتون دعا میکنم. هرکس خواست اسمشو بذاره انشالا لایق باشم تو قنوت میگم. میدونم حاجت روا میشید. خودم روز اخر از ته دل از خدا خواستم تکلیفمو روشن کنه، و چند ساعت بعدش بعد ۵ سال انتظار تکلیفم معلوم شد. تکلیف سختی بود ولی از بلاتکلیفی بهتر بود.

ممنون که میخونید. لایک میکنم یعنی خوندم. بذارید پای حال نه چندان خوب و حوصله ای که نیس. روزه سکوت گرفتم انگار. وگرنه تاپیکهای قبلی ام جواب تک تک دادم.

چقدر حالت حال منه🥺 بعد ۴۰سال زندگی این همه داغون شدم منم فقط با نماز شب و اذکار سرپام تا مرز جنون ...

قبول باشه منم دعا کنید اسمم سیماست. خدا بهتون ارامش بده

قبول باشه منم دعا کنید اسمم سیماست. خدا بهتون ارامش بده

چشم عزیزم اگه خدا قابل بدونه

باورکن با تمام وجودم درکت کردم حست رو فهمیدم 

پس تنها نیستم🥺میگفتم چرااین بی رحمی سهم قلب من شده

بمیرم برای قلب هردومون😔

چشم عزیزم اگه خدا قابل بدونه باورکن با تمام وجودم درکت کردم حست رو فهمیدم  پس تنها نیستم🥺میگ ...

خیلیا هستن مثل من و شما. حکمتشو خدا فقط میدونه. 

خدا به دلهامون آرامش بده. ممنون

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز