بچه ها من دیگه واقعا از دست این شرایط زندگی خسته شدم.اونایی که متاهلن بیشتر درکم میکنن
دلم خوشه ازدواج کردم تشکیل زندگی دادم.ولی تو هرموقعیتی خودمو تنها میبینم.کار همسرم ی شهر دیگس که حدودا ۱۲ ساعت با شهر ما فاصله داره
ماهی ۵ روزشو خونس.همه جا باید تنها برم با وجود بچه کوچیک.همه مناسبتا و جشنا تنهااا
فک کنین عروسی داداشمو تنها رفتم
خیلی تو کارش مسئولیت پذیره مرخصی اضافی نمیگیره....