تا وقتی مجرد بودم توخونه همش میخوردم ومی خوابیدم واون همه کارارو میکرد ودلم به حالش نمیسوخت حالا که خودم خونه دارشدم میفهمم چقد سختی میکشیده 💔شوهرم توکارای خونه کمک نمیکنه و حس میکنم اینا انرژیه کائناته
مادرم زن خیلی قوی هسش و داره زندگی رو به عشق من تحمل میکنه هیچ دلخوشی تواین دنیا نداره ! ولی من اصلا قدرشو نمیدونم و هرجا که تو زندگی کم میارم سر اون خالی میکنم
هرموقع شوهرم هس مث چی میچسبم به شوهرم و ازمامانم یادم میره
آخ که امشب چقد عزاب وجدان دارم و باوجوداینکه ۸ماهه باردارم دارم گریه میکنم میترسم دخترمم یه روز اینکارارو بامن بکنه