وای نه استارتر
این کار رو نکن.
چون خانوادت سخت گیر بودن و هستن میخوای خلاف میل شون رفتار کنی که اصلا صحیح نیست.
ادمی که شماره میخواد برای اشنایی، همون اول احساساتت رو مورد هدفش قرار میده.
سریع صمیمی میشه. جانم و قربونت برم و فدات شم میشه ورد زبونش.
تو هم که شناخت نداری، با چهارتا حرف خوشگلش، خام میشی. فکر میکنی مرد رویاهات همینه.
درصورتی که اینجور نیست. همه ی اقایون بلدن صحبتای محبت امیز داشته باشن.
بعد تمام فکر و احساست میشه این اقا و جز ایشون هیچ کسی رو نمیبینی.
بخاطر وابسته شدن، حقایق رو نمیبینی و میگی فقط همین و تمام.
لطفا از راه اصولی برو جلو.
منم از سنتی اشنا شدن متنفربودم. مخالف صد در صد دوستی و مدرن هم بودم.
سنتی چه مدلی؟ مادرش اول بیاد اگر پسندید شازده بیاد. میگفتم پسر خودشم باشه جلسه اول. خودش اصلا ببینه و بپسنده و پیشنهاد بده. که تقریبا همینم شد. ازطریق واسطه شماره خونه رو گرفت و مادرش تماس گرفت. قرار اول مامانش و خودش اومدن.
جلسات اشنایی رو ادامه دادیم، چت کردیم. من پام رفت تو گچ، اومدن عیادت. تحقیق رفتیم، مشاوره رفتیم، ازمایش رفتیم و بعدشم عقد کردیم.
اصلا تو چت هامون قربون صدقه نرفتیم.
با اقای،، خانوم.... همدیگه رو خطاب قرار میدادیم.
این حریم داشتنه باعث شد خیلی خوب همدیگه رو بشناسیم. ❤