داخل یه مغازه شدیم ، کلاه میفروخت ؛ پسرم گفت بابا بیا اینو بزارم سرت ببین چجوری میشی
فروشندهه گفت ما با ازدواج به اندازه ی کافی کلاه سرمون رفته
شوهرم یه خنده ای از ته دل کرد
منم گفتم اونی که سرش کلاه میره تا زانو ما خانوماییم
ولی شوهرم لال شد اینجا
موقع رفتن هم با صدای بلند از مرده تشکر کرد و گفت آقا خیلی ممنون دست شما درد نکنه متشکرم خدافظ!!!!!
همچین حال کرد مثل عقده ایا
جالبه وقتی میبینه کسی اینجوری بی حرمتم میکنه بیشتر تحویلش میگیره
ولی اگه کسی با احترام باهام حرف بزنه اصلا محلش نمیده
خیلی عوضیه !!!!