از هم فاصله گرفتیم
قلبت دور بود، دورتر شد
تو به زندگی خود رسیدی منم همانطور ولیکن در میان هیاهوی زندگی یک شب چهره ات در خیالمان نقش بست دل دیوانه لیلا شد و سراغ مجنون را گرفت
مجنون بی رحم بود
بی تابی لیلا را دید و دم نزد
فکر لیلا شب و روز مجنون است
امید لیلا مجنون است
چه سودیست
زندگی بدون امید نمیشود...
چه برایت بنویسم چه برایت ننویسم تو نمیخوانی که
خورشید تو مگر روشنس هر روز شب
خورشید من نشود روشن بدون ماهش