۱۸ساله بودم که ازدواج کردم بعدازبچه دار شدن شوهرم خیانت کردوخیلی اخلاق های بد دیگه که حوصلم نمیشه بگمش منم جدا شدم ولی شوهرم بعد جدایی چون بچم دختره واون دختردوست نداشت حتی یکبارم نیومده ببینش یا زنگ هم نزده وقتی ترکمون کرد دخترم یکسالش بود الان ۴سالش شده منم تواین مدت درسموادامه دادم الان دانشجوی پرستاری ام ۲۵سالمه به هیچ کس ازهمکلاسی هام زندگیمو نگفتم فک میکنن من مجردم اما واقعتش خسته شدم از تنهایی دلم میخواد یکی باشه که منودرک کنه یایکی که شرایطیش مث منه بیاد باهم حرف بزنیم