مامان مهربونی هستم
خیلی باهاش خوب برخورد میکنم
خیلی حمایتش میکنم چه در امر خورد و خوراک چه در امر درسی چه در امر کاردستی درست کردن چه در امر بازی کردن چه در امر تفریح استخر رفتنش چه در امر کارهای فوق برنامه مدرسش که با معلمش مچ شدم....
اما
واقعا دلمو میشکونه
وقتی بهش میگم دستمال کاغذی استفاده شدت رو بنداز تو سطل ولی همیشه اینور اونور حتی روی میز نهار خوری پیداش میکنم
وقتی بهش میگم مشقاتو نوشتی میگه آره ولی ساعت ۱۱ شب میاد تو اتاق خوابم میگه یادم رفته فلان چیزو بنویسم
وقتی بهش میگم موقع اومدن از مدرسه زیر میزتو نگاه کن چیزی جا نمونه ولی هر روز یه چیزی جا میزاره
وقتی بهش میگم مسواک بزن صبح که از خواب پا میشی بعد کرم دست و صورتتو بزن موقع مدرسه رفتن که دور لبات خشکه نزنه اما وقتی تو ماشین میشینم که ببرمش میبینم نه مسواک زده نه کرم زده
وقتی بهش میگم موقع کتاب خوندن (خیلی کتاب میخونه و علاقه داره ) پوست پاتو نکن اما....
هر کاری که بهش میگمو انگار به دیوار گفتم
اصلا قدمی بر نمیداره در جهت خوب بودن
صبح امروز براش تغذیه رو گذاشتم رو اپن گفتم بر دار بزار تو کیفت فکر میکنید چکار کرده؟
اول از همه کولشو گذاشت رو اپن که به گلدون (از این پتوس های داخل آب ) خورد و نصف آب گلدون خالی شد
در حال خشک کردن بودم دیدم فقط ساندویچ شو برداشته و میوه و بیسکوییت و بطری آب هنوز سر جاشه
آخرش داد زدم کجایی؟ داری کجا سیر میکنی؟ حواست کجاست؟ یعنی اینا جز تغذیه نیستن؟
بخدا همه تغذیش هم جز خوراکیای مورد علاقشه که مثلا بگی از روی دوست نداشتنشون بر نداشته 😫😫😫
نه فقط از رو بی حواسی بر نداشته😭😭😭
خسته شدم که باز دیدم توی ماشین دور لباش خشکه شده
دلم شکست از این همه بی معرفت بودنش
نمیدونم چکار کنم
به معلمش بگم (معلمشو خیلی دوست داره)
به مشاور بگم (فکر کنم ناراحت شه که ببرمش پیش مشاور)
کمک کنید اگر راهکاری چیزی دارید