رفتم خونه بابام سر بزنم خواهرم دماغشو عمل کرده انقد بد شد و گریه و داد و بیداد که پاشدم اومدم خونه خودم
همش میگه این زد
اون زد
بعد انتظار داره بریم اون طرفو بزنیم اون بیوفته گریه که دل پسرم خنک بشه ساکت بشه
خیلی بدم میاد از این رفتارش اصلا الکی میگه این زد و شروع میکنه گریه کردن