اول از اونجا شروع شد که همسرم قبل ازدواج فلان غذا و خوردنی رو نمیخورد بعد از ازدواج با من میخورد،اینا در حد شوخی گفتن خیلی روش نفوذ داری ،الانم سیگارو کم کرده دیگه هیچی،مامانش گفت کمربند زورش به این نرسید تو چی کارش کردی و...
بدم میاد اینجوری میگن،اینجوری اگر کار اشتباهی کنه از چشم من میبینن
خوبه که . بگو دلبری من زیاده
حساس نباش .بزار بگن .
بذار بگن اتفاقا خوبه ک اینجوری فکر میکنن
چ بخوایی چ نخوایی،این فکرو میکنن،بیخیال باش و با شوهرت عشق کن😌
شوورتع خواهر...افتخار کن اختیارشو داده بهت..
دست تو نیست که اونا چی میگن و چی فکر میکنن چون تو هرجوری باشی چه بهترین چه بدترین اونا اونجوری که میخوان درموردت حرف می زنن. منم این فکر هارو میکردم ولی اشتباهه.
همین جوری فک کنن بهتره برات کمتر دخالت می کنن
بزار فک کنن اصلااا برات مهم نباشه...باز اختیار شوهرم فقط دست خانوادشه مال من برعکسه
خوب خوبه که
الان دقیقا از چی ناراحتی
ول کن خیلی مهم نیس توجه نکن
سیگار کم کرده که باید از خداشون باشه بگو خدا رو شکر تغییرات مثبت ایجاد کردم
چیکار کردی سیگارو کم کرد؟
