ما باهم واقعا خوبیم ولی یه مشکل اساسی هم داریم مشکل من با آبجیم اینه که هر وقت میام خونش مامانم و خودش انتظار دارن مثل یه کارگر کار کنم تو خونش
امروز از صبح که پاشدم جاهارو جمع کردم مرتب کردم یه مقدار ظرف بوده شستم
ناهار از دیشب مونده بود دیگه درست نکرد چیزی بعدظهر مامانمو بردم فیزیو تراپی و دو قلوهای آبجیمم بردم که خونه اذیت میکردن