اسفند سومین سالگرد نامزدیمونه
طولانی شدن عقدمون هم بدجوری داشت جفتمونو اذیت میکرد دائم در حال بحث ودعوا بودیم تو یه سال قبل
تو این سه سال به هر دری زدیم که زندگیمونو شروع کنیم ولی نشد بد جور گره افتاده بود به کارمون 😕
از وضعیت اقتصادی هم خبر دارین چرخ زندگی میچرخید ولی ما بهش نمیرسیدیم ...!
تا اینکه چهار روز پیش خاله من فوت شدن متاسفانه😭
قلبش ناراحت بود بدجوری داشت زجر میکشید دقیقن همون تاریخی که دکترش بهمون گفته بود از پیشمون رفت🖤
روز قبل فوت خالم نامزدم بهم زنگ زد که صاحب خونه گفته مستاجرشون پاشده وگفته بره که قولنامه بنویسن وچون تازه عروس دومادیم باهامون راه اومد
روز بعدش که خبر فوت خالمو شنیدم اصن انگار از زندگی سیر شدم با خودم گفتم آخه خدایا نمیشد کمکمون میکردی یکم زودتر درست میشد کارامون
صاحب خونمون گفته اگه وسیله هاتونو نیارین زودتر قرارداد رو فسخش میکنم
به نظرتون کار اشتباهی میکنیم اگه بعد از چهلم خالم بدون سروصدا بریم سر خونه زندگیمون؟
عجله ای ندارم ولی خب چون بعدش ماه رمضونه هم خودم بیشتر از این اذیت میشم هم خونوادم
اگه این کار اشتباهه میشه یه راه حلی جلوی پام بزارین ممنونم