سلام سلام
من و همسرم از زمان آشنایی، هنوزم عادت کوه رفتن مون را داریم...
من هفته خیلی فشرده ای را داشتم. علاوه بر اینکه سر کار میرفتم، خیلی بدو بدو بعد از کار داشتم و برای منِ درونگرا، فرصت خلوت با خودم نبود...
نیاز زیادی امشب در خودم می دیدم که فردا را تو خونه بگذرونم و در سکوت برم خودم را بزنم تو شارژ 😄
اما دیدم همسرم کتف و بال خریده، داره بهشون مواد میزنه و منتظر فرداست ...کتف و بال را به ذوق کوه فردا مهیا کرد وگرنه تو خونه میاییم درستش می کنیم و فقط صبح تا ظهر کوه هستیم...
در درون خودم حرص خوردم... چون دلم میخواست فردا بخوابم!
از طرفی دوست نداشتم با همسرم در موقعیت خودسانسوری قرار بگیرم...
باید بهش میگفتم که نریم 🙁