از بچگیم میخاستمش
۹ سالگیم خاب دیدم عاشقم شده
وقتی اومد خاستگاریم گفت از ۹ سالگیت میخاستمت خیلی تلاش کرد ولی ابام نذاشت بهم برسیم بزور از طرف من جوابش کرد وقتی رفت دیگه تا ۱۱ سال ندیدمش
اون ازدواج کرد منم ازدواج کردم هنوزم خابشو میبینم بدون اینکه بعش فکر کرده باشم و بعدش گریم میگیره ولی عاشق شوهرمم
دیروز با شوهرم رفتیم سر بزنیم به یه مریض اونم اونجا بود 😭 سنگینی نگاهش روحس میکردم همون پسر دبیرستانی بود که دیده بودم تمام توجهش به من بود همون حس دوران دبیرستانمون 😭 کمی پخته تر شده بود وهیکلی تر
نمیخاستم در حد نگاهی به زنش یا شوهرم خیانت بشه به شوهرم گفتمو زود برگشتیم ولی ذهنم پیش دیروزه
حس یازده سال پیش یادم اومد 😭