چهار ماهه عروسی کردم هربار میببنم میگه دعوتت میکنم تالا ده بار گفته و من یبارم رنگ خونشو ندیدم تازه یکسالم نامزدو عقذ بودم
دوس دارم بگم بخدا نمیخوام دعوتم کنی ایقد نگو اعصابم بهم میریزه
دوستان طبیعیه چهار ماهه عروسی کردم خانواده شوهرم پاگشام نکردن البته من پایین مادر شوهرم اینا زندگی میکنم وقتایی ک تنهان سر میزنم یهشون ولی بیشتر خاهر شوهرم اونجاست پسرش خیلی حرف میزنه یام کوچیکه میگرن میگیرم نمیرم
اقا دوماه بود عروسی کرده بودم پدر و مادر شوهرم رقتن مشهد وقتی برگشتن بمن انداره جاری های دیگه هدیه داد
مثلا گفتم چون من حدیدم جدا میزاره کنار برام سهمیه بچه هم نداشتم برای بچه های جاریای دیگه هدیه گرون گرفته بود ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم😔😔😔😔
بگیدالکی ناراحتم یا واقعی