سر یه مسله کوچولو چون نیم ساعت لباسشو دیرتر دوختم هر چی از دهنش در اومد بهم گفت من خیلی خاطرشو میخواستم خیلی دوستش داشتم خیلی نازشو میخریدم جاش وسط قلبم بود نمیدونم بعد از ده سال زندگی از من چی دیده و چی شنیده اینجوری بهم میگه مگه زن ناموس آدم نیست؟امروز معنی از چشم افتادن و فهمیدم بد جوری از چشمم افتاد دیگه هیچی بین منو اون نیست تا تهشو رفت
فقط طلاق
کاش گریم بیاد راحت بشم بغض برام اصلا خوب نیست مریضیم بدتر میشه
اشتباهت اینه زیادی آدم حسابش میکردی ؟!
ناز خریدن مگه مخصوص مردا نبود ؟!🤨
بخاطر لباس بعد ده سال زندگی☹️من فکر کردم همه مردها بعد چند سال از زندگی آرومتر پخته تر میشن
اگه قبلانگفتع بود زیاد فکرش نکن
درسته بد بود حرفش ولی یه وقتایی شیطون گول میزنه
باهاش حرف نزن تا بدونه حرفش زشت بود
ولی به فکر از چشم افتادن و تنفر نباش
بعدش از حرفش پشیمون نشد؟
تربیت خانوادگی نشده داماد ما هم که من میگفتم میشه پشت سرش نماز خوند به خواهرم میگه بیشرف ،بیحیا چون خانوادگی دهن لقن و خواهر بیچارم میگه وقتی این حرف رو میزنه میخوام بمیرم ،ولی شوهر من اصلا نمیگه ولی خب خصوصیات اخلاقی بدی هم داره زود عصبانی میشه و یکم صدامو ببرم بالا هر چی هست پرت میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
