بچه ها من امروز اولین روز بود رفتم سرکار، استرس داشتم بعد اونایی که اونجا بودن جز خودم دوتا خانم و دوتا آقان، هیچ کاری بهم نسپردن، بعد اونا باهم گرم میگرفتن من اون وسط تنها بودم، مدام با خودم میگفتم دیگه نمیام سر کار خیلی جو سنگینی بود برام، حالا ی خانمی اونجا بود که ی ذره سنش از بقیه بالاتر بود، اون بهتر بود ی کلمه حرف میزد، اون خانم دیگه که فکر کنم معاون بود کلا تحویل نمیگرفت هیچی، تازه من قبلا سرکار رفتم ها ولی نمیدونم چرا برا اینجا اینقدر خسته شدم و کم توقعیم شد از این حجم از بی احساسی