2733
2734

سلام 

امشب تولد دخترم بود و من کلی تدارکات چیده بودم...خانواده من بودن با خانواده همسرم...

موقع چیدن سفره نوشابه از دست جاریم افتاد و من ترسیدم و ناخودآگاه جیغ زدم...یه دفعه جلوی اون همه آدم پدرشوهرم برگشت بهم گفت حیوون...فکر کن جلوی بابام اینا به من بگه حیوون...منم گفتم که ترسیدم دیگه اگه شما هم بودی ممکن بود جیغ بزنی...بعد که داشتم لیوان هارو میچیدم...لیوان اونو محکم گذاشتم زمین...بعد برگشت گفت یواش...منم چیزی نگفتم...بعد از چیده شدن کامل سفره از جاش بلند شد و رفت بیرون که بره خونشون...مادرشوهرم هم رفت...مامانم و شوهرم رفتن که برشون گردونن برگشته به مامانم میگه دخترت بی ادبه...درحالی که به خدا من هییییچ بی‌احترامی و بی‌ادبی تا حالا نکردم براشون.... البته اینم بگم که پدرشوهر من تو خانواده وحشی‌ها بزرگ شده...خانواده ای که هر حرفی رو میزنن و از هر کاری شرم ندارن...کلا بی‌حیان...بیچاره مادرشوهرم از دست کارای پدرشوهرم قرص افسردگی میخوره...ولی من دلم نیومد و بعد از رفتن مهمونا سهم کیک و میوه و شام‌شون رو با شوهرم بردیم خونشون و دادیم بهشون ولی پدرشوهرم خواب بود... اما مادرشوهرم مثل همیشه بود و قیافه نگرفته بود. خداییش مادرشوهرم خیلی خوبه ولی پدرشوهرم فرعونِ فرعون....اگه بدونید چه بلاهایی سر مادرشوهرم آورده گریه میکنید واسش...




ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

ینی چ الان ک دخترم یه سالش نشده چ تا صدسالگیش بفهمم یکی بهش گفته حیوون یا توهین کرده من میدونم و اون حالا دیگه جلو رومم بگن ک هیچ

چطوری پدر مادر یا همسرت چیزی نگفتن اخه 

20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمی‌خورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که می‌ترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤

اگه بابای من بود جرواجر میکرد همه رو ،واکنش شوهرت چی بود 

اگه ریپلایی میزنم نظرمو میگم ، اگرم ریپلایی نمیکنم یعنی در حدی نیستی که جوابتو بدم ، پس خودتو خسته نکن 😂

من بودم میگفتم لقب هاتو ب دیگران نسبت نده 

بجای کیکم کوفت میبردم براش

فقط سهم مادرشوهرمو میبردم

پیرخرفت

من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...‌‌منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....

باید بابات میگفت بهش حیوون تویی و اون کسی ک اینجوری تورو تربیت کرده

20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمی‌خورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که می‌ترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤

شوهرت بهش چیزی نگفت؟!

چه بی ادبه واقعا 

من کاربر آش‌_رشته۳۹۳۴هستم،همونی که امضاش این بود:دختر قشنگم🙎🏼‍♀️شغلت💻پولت💵تحصیلاتت📚هرگز یه روز صبح بیدار نمیشن تصمیم بگیرن ولت کنن،بچسب به آرزوهات،باور کن پسرا جایی نمیرن💕(کاربر سال ۹۵)…من بخاطر نظر دادن تو یه تاپیک جنجالی تعلیق شدم!چون یه کاربر نامحترم به بقیه گفت گزارش بزنن فقط بخاطر اینکه فهم حرفمو نداشت:)توصیه‌ا‌م به شما اینه که دنباله‌رو بقیه نباشید و سعی کنید خودتون حرفا رو تحلیل کنید،بعد گزارش بزنید🌝
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز