☹🤣😐عمه شوهرم دومین ضربشو زد ضربه اولش ک تو تاپیکام هستو پیتزا خورونش بود
امشب شام خونمون بود قبلش زنگم زد فلانی پدر شوهرتم هست گفتم ن مسافرتن گفت پس ی بشقاب بیشتر شام بزار سر میز
فک کردم از دوستاشو میاره عمه شوهرم مطلقس و زیاد دوستاش میان خونش چون دیه خونه مجردیه تقریبا دوتا پسر ۱۴..۱۵ ساله داره سن دقیقشونو نمیدونم
شد تایم شامو اومد😐😐😐😐با دوست پسرش اومد ی مرد سن بالاعه کچل بعد عمه شوهرم ی داف عملی پسراش از خجالت نشستن تو اشپزخونه تو کارا بمن کمک میکردن نزدیک مامانشون نمیشدن
وقتی شوهرم اومد دیدنشوووو داغ کرد عمشو کشوند کنار بش گفت کثافتکاریتاو نیار تو خونه من تو خونه خودت هرکاری میکنی بکن
😐😐یهو عمش پاشد بره فک کردم ناراحت شده شکر خدا دیه نمیاد خونم
یهو گفت پسرا بمونن اینجا منو فلانی بریم یه دوری بخوریم اخر شب میام شبو اینجا میمونیم😐😐😐این بشر ناراحتم نمیشه قطع ارتباط کنیمم میاد هعی بیا اینم ضربه دومش