ده ساله ازدواج کردیم و یه پسر چهار ساله دارم شوهرم اصلا باهام حرف نمیزنه و همیشه انگار گارد داره به شدت احساس کمبود توجه از سمت شوهرم دارم و واقعا اون طوری ک باید باهام رفتار نمیکنه خداروشکر شاغلم اما فقط وقتی از خونه برم بیرون بهم توجه میکنه اونم توجه منفی و شکاکانه ک خیلی اذیتم میکنه فقط وقتی بیرون باشم زنگ میزنه میپرسه کجایی در مورد حرف زدن فقط ی سری جملات رو همیشه تکرار میکنه نمیتونم بشینم در مورد یک مساله درست باهاش حرف بزنم مثلا میگه دوست دارم و یا میگه عاره درست میگی تا بیشتر حرف نزنه باهام!!!! خیلی توضیحش سخته انگار داره عدای دوس داشتن در میاره و در حقیقت هیج حسی بهم نداره این خیلی پیچیدست توضیحش سخته کسی مثل من بوده ک همسرش ی گارد احساسی خاصی در برابرش داشته باشه
برو مشاور بحث ی عمر زندگیه
خودت رو یه مدت بی خیال و بی احساس نشون بده ببین چی میشه، شاید بخاطر خیانت باشه.
از اول اینجوری بود؟
سلام فقط برو پیش مشاور راهکار بگیر بچه داری نری سمت طلاق بچه بیچاره بشه
بعضی ها حوصله ی حرف زدن ندارن، دیدم که میگما
شاید مدلش اینجوریه
شاید بنده خدا خیانت نمیکنه
این هنر خودته که بدونی ذاتش از اول اینجوری بوده یانه
اگر قبول میکنه برید پیش روانشناس
چند مدته اینطوری شده؟ یا از همون اوایل؟
ازدواج بالا وپایین داره خستگی داره حال بد داره حال خوب داره بی پولی داره ناباروری داره
هرکسی ازدواجش حکمت خدا و امتحان الهی هست مراقب باش توامتحان رفوزه نشی
با قران خوندن وورزش و کارای خونه وبه خودت رسیدگس کردن خستگی و افسردگی رو بریز دور
بچه ات مهمه اونوبی توجهی نکن شما درپیشگاه خداوظیفه ی مادری داری
شوهر منم هست منتها هیچ وقت نگفت دوست دارم یا تو راست میگی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
