قهر کردم اومدم امروز یه هفتس اونجا جاری هام خوشن و منه بی نوا اینجوری بعد مادر شوهرمم شنیده بودم آش نذری داده به همه به هر کس هم بگیم ایشون مارو کتک زدن میگه نه امکان نداره دختر شما بلند حرف میزنه به خاطر همینه مثل صادق(شوهرم) تو طایفه پسر نیس یه ماه دیگم هم جشن پسر خاله شوهرمه میرن عروسی قم بعد منم اینم و این فک کرده من باپای خودم میرم