بچه ها برادرم مدتیه با دختری در حال صحبت و آشنایی بودن الان بهم علاقه مند شدن ما خانوادگی رفتیم خونه ی دختر تا دیگه یه روز مشخص بشه و رسمی خواستگاری بشه البته از قبل خانواده ها اجازه داده بودن دختر و پسر باهم صحبت کنن
اون روزی که رفتیم رفتار مادر دختر یه جوری بود ناراحت بود و تو خودش بود حتی زد زیر گریه که ما گذاشتیم بحساب دلتنگی واسه ازدواج دخترش ولی مادره دختر همش میگفت ما رسم نداریم زیاد جهاز بدیم رسم نداریم عقد شام بدیم بدمیدونیم هم دختر بدیم هم خرج کنیم اولین دخترم همه انتظار دارن دعوت کنیم (پرجمعیت هستن فامیلشون)کلا هیچ خرجی نمیکنیم همش با داماده.!
حالا بابام یه آپارتمان ۱۶۰ متری صفر ساخته بده برادرم خرج عروسی گفت تا ۳۰۰ نفر هم میدم وسایل ام یه مقدار میگیرم ولی دیگه بیشتر از این ندااااارم.
حس بدی گرفتیم از مادره بنظرتون به داداشم بگیم اینارو یا نه؟ ما حساس شدیم یعنی؟مامانم میگه نمیخوام داداشت تحت تاثیر قرار بگیره یه وقت جبهه بگیره چون ظاهرا خود داداشم هم زیاد از مادره خوشش نیومده؟