مودم؟
خستم، یه افسردگی دارم که همش در حال انکار کردنشم، دایره ی آدمای دورم به صفر رسیده و تنهام، صبحا به زور بیدار میشم و شبا روی تخت گریه میکنم، حوصله ی مطلقاً هیچ کاریو ندارم، عصبیم و میخوام همرو قتل عام کنم، صداها و آدما رو مخمن، اعتماد به نفسم رسیده به زیر خط فقر و حس میکنم زشت و حوصله سر برم، آهنگا تکرارین، آینده مبهمه و گذشته کامل پاک نشده. دهنم باز نمیشه حرف بزنم و یکسره تو خودمم. رویاهام سیاهن و مغزم توانایی مثبت بافی رو نداره.
یه خواب طولانی میخوام که دیگه ازش بیدار نشم. تموم.