2737
2734
عنوان

شما بودید ناراحت نمیشدید؟؟

90 بازدید | 10 پست

عمه من و پسرش اومدن دو روز خونم موندن کلی ازشون پذیرایی کردم بچه کوچیک هم دارم بعد دختر بزرگم که نوجونه روز آخر یه کم بداخلاق بود بچه خسته شده بود از شلوغی خونه بعد من موقع رفتن کلی معذرت خواهی کردم ازشون که اگه حرفی زده به دل نگیرید بچه هست اونا هم گفتن اشکال نداره امروز فهمیدم رفتن پشت سرم گفتن بچش هر چی از دهنش در اومده گفته دیگه پامون رو نمیزاریم اص

مثلا دخترت چی گفته بود؟؟

عروس خانوما با قوم شوهر مهربون باشین✋😂. خواهر شوهرا با عروس هاتون دوست باشین☺️ این دنیا دو روزه، گذشت کن تا خدا هم ازت بگذره. جاری های محترممممم انقد حسودی همو نکنید😆دیگه چیزی به ذهنم نرسید تا نصیحتی دوباره به درود🌹


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738
پسرش 30 سالش هست همش تو خونه بود اینهمه پذیرایی کردم تازه شاکی شدن که بهمون بی احترامی شده

واشون کن کسی که شعور نداره، نداره دیگه کاریش نمیشه کرد 

بگو باشه من بی احترامی کردم پس دیگه خونمون نیا تا بی احترام نشی 

پسرِ ۳۰ ساله از بچه ی ۱۰ ساله کینه به دل گرفته خجالت هم نمیکشه!!

اصلا به فرض که دخترت هم حرف زشتی زده باشه خب بچس دیگه از روی بچگی یه حرفی زده این همه نداره..

واشون کن کسی که شعور نداره، نداره دیگه کاریش نمیشه کرد  بگو باشه من بی احترامی کردم پس دیگه خو ...

جالبه که اینهمه ازشون پذیرایی کردیم بعد من با نوزاد همش در حال پخت و پز بودم بعد اینا شب هم موندن تا خود صبح خوابم نبرد حالا عوض دستت درد نکنه گفتن بچشون بی احترامی کرده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز