سلام خوبین؟؟ امروز مهد پسرم برنامه داشتن برای شهادت گفته بودن قاشق و بشقاب بیارند...رفته اونجا هم قاشق و هم بشقابشو گم کرده و بعدشم که یادش افتاده برگرده خونه جای من ، من ناراحت میشم زده زیر گریه...خلاصه ی این یه نمونه از گم کردناشه کلا یک ماهه میره مهد یه عالمه وسیله گم کرده و پیداهم نشده حتی به معلمش هم گفتم انکار میکنه میگه اگر چیزی باشه ما به بچه ها بر میگردونیم گفتن بخاطر این چیزا سخت نگیر خب نمیشه که اگر هر روز من بخوام یه چیزی براش بخرم که چه فایده داره مهد رفتنش برای همشونم برچسب زدم....نمیدونم با این بچه ی شلخته چه کنم با اینکه خیلی باهاش حرف میزنم میگم گم کردن خوب نیست گم کنی دیگه بابا نمیخره بدون وسایل باید بری مهد و... یا رو ترش کردم براش اما تنها کاری که میکنه اینه که اونجا گم میکنه میاد خونه ببینه ناراحتم حرف نمیزنم گریه میکنه درضمن چهارسالشه اگر میتونید راهنماییم کنید
اگه نمیتونی مودب باشی روی من ریپلای نکن من به ادبیات چاله میدونی عادت ندارم ناظمتونم نیستم بگم خانومم مودب باش نی نی یارو تگ میکنم کاربری ات رو هوا میره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
با خودم همینو میگم اگر برمیدارن مادراشون چیزی بهشون نمیگن؟؟من یه روز چند تا مداد رنگی ای که مال بچم ...
نه خب چیزی نمیگن بهشون
اگه نمیتونی مودب باشی روی من ریپلای نکن من به ادبیات چاله میدونی عادت ندارم ناظمتونم نیستم بگم خانومم مودب باش نی نی یارو تگ میکنم کاربری ات رو هوا میره