2733
2734
عنوان

میشه بیاین بگیدحق باکیه؟

34 بازدید | 11 پست

خانومامن هفته پیش داشتم می مردم یه مریضی گرفتم که تامرگ رفتم شوهرم ازم مراقبت کردچندبارم رفتم دکترتاخوب شدم،نه مادر،خواهرام،زنداداشم،خانواده شوهرم که هیچی،یه نفرنیومدببینه زندم،شوهرم ازبیرون سوپ می خرید،تازه خوب شدم شام زنداداشم دعوت کرده گفتم نرم نکنه کسی مریض شه مادرم زنگ زده نه بیا اون ناراحت میشه،اینقدرهمشون زنگ زدن که بیافلان بسان،دلم واسه خودم سوخت منی که مهربونم برای همه چرابمیرمم خانواده ای ندارم اینقدرسرویس دادم به مادرشوهرم خونش نزدیکه حتی زنگم نزد،خواهرمم میگه توام کسی مریض شدنیا وغذانپز چون توقع داری!!!میشه بگیدحالاکه بودو نبودخانوادم فرقی نداره ودلسوزی ندارم چیکارکنم؟باراولشوتم نیست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خب ارتباطت رو کم کن ادم ک تو خوشیا خوشحاله تو غم ها و ناراحتیاش خانواده ها رو بیشتر میخواد 

آره،ولی ناراحتم که کسیوندارم اینکه باوجودخانواده شلوغ یه دلسوزنداری،اینقدرزنگ زدن واسه زنداداشم رفتم خونش گفتن وااای لاغرشدیا اون لحظه ازهمشون بیزارشدم هرروز زنگ میزدم دیگه این مدلی نیستم 

2731
خواهرت راست گفته دیگه.کاری نکن برا کسی.اینجوری اونام کاری نکردنی ناراحت نمیشی.مهمونیتم برو

پس من خواهرومادرمی خوام چیکار،همسایمون دیدمن حالم بده دارم می میرم تازه اومدم توو این ساختمون واسم دمنوش وغذا آوارد ولی خانوادم اصلابفکرخریدو دور دور خودشون بودن،عمرا یه قدمم برم

به نظر من عین خودشون باش تا خودت اذیت نشی وگرنه اونا رو نمی تونی عوض کنی من مادر شوهرم سال پیش بدجور مریض شدم صدام تا یه ماه در نمی یومد به زور سر پا بودم باردار بودم یه بچه ۱ ساله هم داشتم خیلی بهم سخت گذشت مادر شوهرم طبقه پایین بود می دید ولی یه تعارف هم نکرد  در حالی که الان رختراش مریص بشن عدا میزاره از اینجا تا خونه اونا میبره در اون عین اونم مریض شده بود از من انتظار داشت ناراحت شده بود حرف بارمون کرد 😐😐😐😐من هر کاری هم کنم براش بخاطر خدا می کنم وگرنه میدونم اینا برا من قرار نیست کاری بکنم

فقط 8 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
میشه ازتون خواهش کنم برای سلامتی مادرم دعا کنید حتی فقط در حد یک صلوات  مادرم خیلی سختی کشیده رنگ خوشی ندیده  و توی زندگی من هیچی برای من با ارزش تر از مادرم نیست هر کی برای مادرم دعا کنه منم برای آرامش زندگیش و رسیدن به تمام آرزو هاش دعاش میکنم😚اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجه  تیکر تولد دو سالگی پسر عزیزم هست مادرت قربون چشمات بشه😍😍😍😍

عزیزم اینم در نطر داشته باش که الان زندگیا پر مشغله شده وهر کسی به زندگی خودش برسه کار درست کرده شما هم به فکر زندگی خودت باش اگر از دستت بر اومد برای کسی کاری کن چون بلاخره خدا میبینه حتی اگه به چشم کسی نیاد خداروشکر شوهرت حواسش بهت بوده.

آره،ولی ناراحتم که کسیوندارم اینکه باوجودخانواده شلوغ یه دلسوزنداری،اینقدرزنگ زدن واسه زنداداشم رفتم ...

زیاد براشون بودی عزیزم ک زیرپاشون گزاشتنت از این ب بعد فقط تو شادیا باش و کمتر برو تا قدر تو بدونن

2740
به نظر من عین خودشون باش تا خودت اذیت نشی وگرنه اونا رو نمی تونی عوض کنی من مادر شوهرم سال پیش بدجور ...

من واسه مادرشوهرم که خیلی کارا کردم،بیمارستان بودهرروزغذامی پختم می بردم یه شبم پیشش موندم فرداشم که مرخص شد غذاپختم گفتم خسته ای ازبیمارستان اومدی تایه هفتم می رفتم میومدم ولی اصلا زحمت زنگم نمیده به خودش،عمرا دیگه واسش یه کارکنم باراولش که نیست

عزیزم اینم در نطر داشته باش که الان زندگیا پر مشغله شده وهر کسی به زندگی خودش برسه کار درست کرده شما ...

آره من تنهاشانس زندگیم شوهرمه که خیلی هواموداشت انگارمادرمه غذامیذاشت دهنم پاشویم کرد می گفت ولشون کن توخوب شو 

زیاد براشون بودی عزیزم ک زیرپاشون گزاشتنت از این ب بعد فقط تو شادیا باش و کمتر برو تا قدر تو بدونن

آره دلموچندین باره شکوندن،چه دنیای بدی شده من دلم زودمی سوزه ولی قسم خوردم دیگه بفکرخودم باشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز