یادمه سال کنکورم من با یه آدم حسابی ( البته به ظاهر آدم حسابی ) داستان عشق و عاشقی راه انداخته بودم ، بعد به خاطر اون آدم ، تمام انتخاب رشته هام رو از شهر خودن انجام دادم که مثلا از آقا دور نباشم ، در حالی که می تونستم یکی از تاپ ترین رشته ها توی دانشگاه تهران رو بخونم . شاید بپرسید نتیجه اون رابطه و عشق و عاشقی چی شد ؟ بله بهم خیانت کرد 🤣
یعنی یاد کار هام میوفتم دوست دارم خودم رو خفه کنم 😑
🤣🤣
چ رشته ای
😂😂
مگه رابطتون در چه حد بود که همچین کاری کردی؟
خنده داشت؟!
من یاد کار های ده سال قبلم ک میفتم دوست دارم خودمو جر بدم🤣
ببخشیدتودیگه خیلی..
همه مون یکی از این حماقتها داریم سخت نگیر گذشته دیگه
تنها نیستی من گاهی از خودم خجالت میکشم وای ی حس بدی بهم دست میده که نگو میگم من چرا انقدر جوگیر و اوسکل بودم
حالا کجا قبول شدی؟
ببین بیخود نیس خدا گفته ۴ تا دایم میتونن بگیرن الی ماشالله صیغه چرا؟ چون اینا بدون خیانت اصلا نمیتونن زندگی کنن
اینا اینجوری خلق شدن همون حرفایی که به تو میگن به اون بعدی هم میگن همیشه هم نمایش ننه من غریبم را خوب اجرا میکنن
الان چی خوندی وتوچه مرحله ی هستی؟
نفرین عامون بر تو
چه کاری بود آخه؟
