تو صف دکتر بودیم،مطب پر از آدم بود.رفتم از منشی پرسیدم کی نوبت من میشه و چند نفر مونده تا برسه به من،لباشو کج کرد گفت نمیدونم منتظر بمون.چند دقیقه بعد دوستمو فرستادم ازش بپرسه،همون لحظه با مهربونی بهش جواب داد.(منشی خانم بود)
بعدم که رفتیم داخل مطب،دکتر چشم از دوستم برنمیداشت.مثلا مریض من بودم اما اونو نگاه می کرد.چرا خدا عادل نیست.واقعا انصاف نیست🥲🥲