مامان من اصالتا اردبیلی هست و به شدت پسر دوست من یه برادر سی ساله دارم بیکار و بی خاصیت صبح تا شب تو خونه یا داره گیم بازی می کنه یا فیلم می بینه بابام هم ماهی 300 تومن بهش پول توجیبی میده برادر من خیلی هم قلدر هست اگر چیزی بخواد و براش نخرن بابا مامانمو میزنه ولی باز مامانم طرفشو میگیره میگه خیلی هم خوبه حالا اصل ماجرا من تو فامیل شوهرم به دختر داریم پزشک هستش از یه خانواده بسیار باکلاس پدر مادر دختره هیت علمی دانشگاه سراسری پولدار خلاصه همه چی تموم بعد اینا به من گیر دادن اینو واسه داداشت خواستگاری کن گفتم من تو خانواده شوهر ابرو دارم نمی تونم دختره سوناتا داره پسره شما فرغون هم نداره بعد دیدن حریف من نمیشن مامانم برگشته میگه تو چشم نداری خوشبختی برادرتو ببینی