2733
2734
جفتش یک میشه

دومی چرا یک؟!

اتل متل یه مورچه   قدم میزد تو کوچه   اومد یه کفش ولگرد  پایِ اونو لگد کرد  مورچه یه پاش شکسته   راه نمیره نشسته  با برگی پاشو بسته   نمیتونه کار کنه  دونه هارو بار کنه  تو لونه انبار کنه.  حتما داری با ریتم میخونی؟! از سنت خجالت بکش😏😂

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس

2731

فکر کنم دومی میشه abبه توان ۲ 

چون توان ها یکی هستن بک توان نوشته می شود پایه ها ضرب 

میشه برای سلامتی دخمل نازم  یه صلوات بفرستید 🌺🥺همه چیز را مدیون حضرت علی اصغر شش ماه امام حسینم😭خداااااا شکرت بابت همه چیز ،خیلی دوست دارم  🤲
اولی چرا صفر‌نمیشه

هر عددی به توان صفر میشه یک 


شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری

هردوش میشه یک

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری
فکر کنم دومی میشه abبه توان ۲  چون توان ها یکی هستن بک توان نوشته می شود پایه ها ضرب

توان ها یکی نیست 

منفی و مثبت داره

اتل متل یه مورچه   قدم میزد تو کوچه   اومد یه کفش ولگرد  پایِ اونو لگد کرد  مورچه یه پاش شکسته   راه نمیره نشسته  با برگی پاشو بسته   نمیتونه کار کنه  دونه هارو بار کنه  تو لونه انبار کنه.  حتما داری با ریتم میخونی؟! از سنت خجالت بکش😏😂

هر عددی به توان صفر یک میشه 

توان برابر فقط پایه ها در هم ضرب میشن یکی از توانا نوشته میشه

من میبینم آن شکفتن شادی را...🌻🕊️🌱🦋 همچون گل سرخی ،دست در دست خویش ،با گل بودن خویش شادمان باش               
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

رفیقا

golyaaasam | 56 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز