بقیه اعضای گروه خیلی خوبن.
مشکل من این اقا هست که هرچقدر از خودم با شوخی و مزاح دورشون میکنم مجددا برمیگردن و روز از نو روزی از نو.
وقتایی که بهم میگن دو نفری بریم بیرون وقتی رد میکنم حرفای عجیبی میزنه. میگه اخرش که من تورو یه جا تنها گیر میارم و اشکتو درمیارم هرچقدم فرار کنی.
من میندازم رو در شوخی ولی حرفش بشدت حس ناامنی میده بهم