2752
2734
عنوان

*ارباب ما، تویِ قتلگاه*

| مشاهده متن کامل بحث + 297 بازدید | 212 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
مردم کوفه چرا اینقدر با سنگ دلی با امام حسین جنگیدن،??? اونها که میدونستن طرفشون امامه، اونها که خودشون دعوتشون کرده بودن?? برای مال دنیا وعده دیده بودن?? ببخشید من خیلی بلد نیستم
مردم کوفه همون هایی بودن که وقتی علی در محراب شهید شد گفتن مگه علی نماز میخوند؟
آغوشت و به غیر من به روی هیچکی وا نکن؛من و از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن؛من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم.....
ممنون دوستان، بخدا شرمنده ام میکنید، من هیچ کاری نکردم، هیچ کاری. آرزو جان بله، امام زمانشون رو میشناختند، نامردمان کوفه، نامه ای به امام نوشتند و هجده هزار نفر پاش رو امضا کردن که ما تحت فشاریم و کمکمون کن، وگرنه روز قیامت شکایتت رو به جدت، رسول الله میکنیم، اما طمع مال دنیا و لقمه حرام کاری کرده بود که وقتی حضرت مسلم رسید کوفه، از این هجده هزار نفر، فقط سی نفر پشتش نماز خوندن، بعد از نماز که پشت سرش رو نگاه کرد، دید فقط ده نفر موندن و وقتی توی کوچه های کوفه به پشت سرش نگاه کرد، دید کسی نمونده......
امیدوارم توی زندگیهاتون هیچ وقت مشکلی نداشته باشید، همه چیز خوب و درست و سرجاش باشه، اما اگر خدای نکرده یه وقت گره کوری خورد به زندگیتون، خدا رو قسم بدید به ناامیدی حضرت عباس.. لحظه ای که کنار نهر علقمه.. یه چشمش به مَشکی بود که دیگه آبی نداشت و چشم دیگه اش به خیمه ها بود که دیگه روی رفتن به سمت بچه ها رو نداشت.. خدایا به حقِ دست گیرِ بی دست هیچ کس رو ناامید نکن..
آقا وقتی رسیدن، نمیخواستن بجنگن، حر راه رو بر امام بست، گفت نمیتونم بذارم وارد کوفه شی، آقا گفتن پس بذار برم اهواز که اونجا دوستانی دارم، حر باز گفت نمیتونم، هر دو همینجا میمونیم تا دستور برسه که چیکار باید کنیم، اما همین حر وقتی توبه کرد، آقا بخشیدنش....
امیدوارم توی زندگیهاتون هیچ وقت مشکلی نداشته باشید، همه چیز خوب و درست و سرجاش باشه، اما اگر خدای نکرده یه وقت گره کوری خورد به زندگیتون، خدا رو قسم بدید به ناامیدی حضرت عباس.. لحظه ای که کنار نهر علقمه.. یه چشمش به مَشکی بود که دیگه آبی نداشت و چشم دیگه اش به خیمه ها بود که دیگه روی رفتن به سمت بچه ها رو نداشت.. خدایا به حقِ دست گیرِ بی دست هیچ کس رو ناامید نکن..
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب الکبری سلام الله علیها
امیدوارم توی زندگیهاتون هیچ وقت مشکلی نداشته باشید، همه چیز خوب و درست و سرجاش باشه، اما اگر خدای نکرده یه وقت گره کوری خورد به زندگیتون، خدا رو قسم بدید به ناامیدی حضرت عباس.. لحظه ای که کنار نهر علقمه.. یه چشمش به مَشکی بود که دیگه آبی نداشت و چشم دیگه اش به خیمه ها بود که دیگه روی رفتن به سمت بچه ها رو نداشت.. خدایا به حقِ دست گیرِ بی دست هیچ کس رو ناامید نکن..
الهی بمیرم چی میگذره امشب به بی بی زینب . یک نفر وقتی عذاداره همه هواش و دارن دستش و میگیرن ابش میدن غذاش میدن دلداریش میدن خدایا به بزرگی دل زینب همه ی ما رو ببخش و بیامرز خدایا به بزرگی مصیبت زینب ظهور اقامون امام زمان رو برسون
 خوب دیدن شرط انسان بودن است                      عیب را در این و آن پیدا مکن    مولانا 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687