ما دوسال از ازدواجمون گذشت مدام میگفت بچه بیارین دیر میشه الان جوونین
ماگوش نکردین بعد ۶ ماه گیر داد که شاید مشکل دارین تو جمع هم میگفت اگه مشکل دارین به ما بزرگترا بگین و ...
خلاصه خودم بچه دوست داشتم ولی احتمالا یک سالی دیرتر میاوردم اما از گفتن زیادش فشار رومون بود خلاصه بچه دارشدیم
همش میگفت اولی رو بیارین ببینین سالمین دیگه بچه های بعدی رو کار نداریم خودتون میدونین
الان بچم بزرگ شده ۵سالشه باز یک ساله مدام میگه بیارین تنبلین
همبازی میخواد
خداروزی میده میگه دومی رو بیارین دیگه سومی رو خواستین بیارین ما نمیزاریم
در حالی که یک خواهر شوهرم بعدما ازدواج کرد ۴ ساله خونه خودشه ولی بچه نداره تا میگیم سریع میگه شوهرش شغل خوب نداره بعدا میارن
وا پس چی شد برای ما میگفت خداروزی میده
خواهر شوهر دیگم یک بجه داره میگم پس اون چی
میگه نه اونا خونه ندارن و خواهر شوهرت هم میخواد بره سرکار
تو چکار بقیه داری تو بیار تنبلی نکن
گفتم مم میخوام برم سرکار ولی حرف خودش رو میزنه ول کن نیست
عصبیم کرده واقعا چه جوابی بدم ولم کنه
شوهرمم کلا طرفم رو نمیگیره باید خودم جوابش رو بدم
نمیدونم چی بگم از این همه تبعیض
الهی خدا سر خودش بیاره اینقدر اذیت میکنه