یه نفر اومده جلو درمون میگه من گم شدم بعد به بابام میگه عه فلانی توام ک اینجایی بعد به بابام گفته دو ساعته دارم دنبال خونه میگردم گم شدم نگو همسایه پشتیمون بوده تازه دو ماهه اومدن گم شده
اخی حتما الزایمر داشته
نه بابا بابای منو میشناخت میگن از بلندی افتاده حواس پرتی داره
توهم اینجایی
فکر کرده باباتم گم شده
فکر کرده باباتم گم شده
نه بابام میگه انگار منو تو شهر غریب دیده میگه عه توام اینجایی خخخ
آخی. یاد همسایه خودمون افتادم. مرده خونشو با خونه ی ما اشتباه گرفته بود. شوهرم بردش در خونشون. چند هفته بعد هم خودشو از طبقه 3 یا 4 پرت کرد پایین مرد.
ای جانخیلی بامزه بوده کاش زودتر خوب بشن
خیلی بامزه بوده کاش زودتر خوب بشن
بچه ها مسخره نکنیم شاید طفلی آلزایمر داشته.از این بیماری خاطره های بدی دارم
اوهوم حالا جالب تر از اون آبجیمه رفته جلو در میگه عه عمو اومده منم تو دلم میگم عه عمو چرا اومده اینجا این ساعت تو یه ثانیه کل این فکرو کردم بعد یادم اومد عموم یه ساله فوت کرده
همه چی یه طرف جایی که تاپیکو تو اون زدی یه طرف! :))))))
مسخره نکردم من واسم جالب بود ن مریض نیست پیره تازه اومدن هوا هم تاریک بود دیگه
عادله دستم خورده حواسم نبوده شما ببخش خخخخ عزیزم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
