2737
2734
عنوان

وای بچها یه چی شد

2263 بازدید | 11 پست

ماشین شوهرم دستم بود تو پارکینگ الان بغلش خورد تو دیوار پایین چراغش از جاش زد بالا سپرش هم خط افتاددددد انقد هم رو ماشینش حساسه بدبخ شدم چیکار کنم بش بگم تو پارکینگ زدم یا بگم پشت چراغ قرمز یکی زده بهم کمتر عصبانی شه 🥲😑😑😑

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 

بگی یکی زده بهم یهو میگه بریم شکایت اونوقت خر بیار باقالی بار کن

 خدایا شکرت برای این زندگی، پدر و مادر و همسر خوبی که بهم دادی🥰 مرسی که لیانا کوچولوی ما انقدر مهربون و باهوشه.. خدایا خودت دامن همه منتظر ها رو سبز کن و به همه ی زندگی ها آرامش ببخش🌱♥️ دمت گرم!

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عههه فاطییی 😁😃

خوبی 

همونقدر که مستربین عروسکش و دوست داشت دوست دارم 🧸💕 من خودمو دوست دارم چون اولین قانون زندگیم برای پیشرفت اینه که اول خودمو دوست داشته باشم، خودمو دوست دارم با اخلاق تندم ، با بی حوصلگیم ، با سخت گیریم ..   خودمو دوست دارم چون انقد قویم که بادی به هر جهت نباشم 😉 با بالا رفتن سن هیچ تاثیری در سطح شعور ندارع، نهایتا یه بیشعور پیر میشی که فکر می‌کنی هر چیزی که بقیه میگن باید به خاطر سنت قبول کنن و احترام بزارن! طبیعت هوشمنده♻️  *درخواست ندین قبول نمیکنم 
2731
واااا عصبانیتش در حد فحش یا کتکه؟؟

نه بابا کتک نمیزنه هیچوقت . تنبیهم میکنه دیگ دستم نمیدع

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 
2740
فاطی مگه ماشینش چیه؟ خیلی خرج داره

۲۰۷ . نمیدونم . ولی خیلی روش حساسه 😑

عموم هر بار نصف شب بیدارم میکنه و با نگرانی میپرسه. چرا ظهر جمعه منتظرت بودم نیومدی خونه باغ ؟و من میترسم بهش بگم تو صب جمعه فوت شدی ... 

زنگ بزن بگو امییییر حالم بده وای دستوپام داره میلرزه اونم نگران حالت میشه و ماشین براش هیچ🤣🤣🤣

امضامو بخون تا حس خوب بگیری😍🙃😊...من دختری بودم که از بچگیم تو راه دکتر بودم خیلی خیلی غصه خوردم دختربچه ای بودم که تو سن کودکی بابام کتکم میزد دستامو با قاشق داغ گذاشت خانواده مامانم خیلی سرکوبمون کردن یکسره بمامانم میگفتن طلاق بگیر بچهاتو ولکن میخای چیکار اینارو😔میدونی این حرفا درد ادمو بیشتر میکنه غرور ادم له میشه آدمو به بن بست میرسونه ، از شدت استرس لکنت زبون گرفتم به طوری که مدرسه میرفتم خجالت میکشیدم حرف بزنم،قلبم مشکل پیداکرده بدترین اتفاقارو پشت سر گذاشتم ولی همه ی اینا یطرف اووون حس ❤امیدی❤که روز به روز تو وجودم بیشتر میشه یطرف🥲با اینکه نمیتونم چیز زیادی بخرم ولی هیچوقت حسرتشم نمیخورم چوووون مطمئنممم مطمئنم روزی میرسه که به همشون میرسم🥰من منتظر اون روزی میمونم که سرمو با افتخار بلند میکنم و ی تو دهنی بزرگ به تک تک ادمایی که رنجوندنم میزنم🧡روزی میرسه که به هزاران نفر نون میدم💚 به خانه ی سالمندان 💔سر میزنم و همه اونایی که چشم به راه بچهاشونن تا بهشون سر بزنن و میبوسم و دستاشونو میگیرم و ی شاخه گل تقدیمشون میکنم💜 و هزاران کارای قشنگ دیگه😍...ی آمین از ته دلت برام بگو🥺اگرم خاستی ی صلوات بفرس واسم🥲بوس بهت💋
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز