شوهرم میخواد برا هفته ی اینده خواهر و برادراشو دعوت کنم و من امادگی ندارم.
گفتم نه رفت تو قیافه و با عصبانیت گفت غذا از بیرون میگیرم .گفتم من باید تو خونه بساط شام و سالاد و ..رو اماده کنم.گفت اینا هم زحمت داره؟
لجم گرفته
حالا هم باید مهمونی بدم هم منت رو سرم باشه که غذا گرفته.
خانواده ی خودشن ولی انگار فک و فامیل منن
قبول نمیکردی
خب فک و فامیل تو هم هستن.
در ضمن حالا که برای دعوت خانوادش این رفتار و کردی انتظار نداشته باش برای خانواده تو سنگ تموم بزاره
یک دفعه که پول زیاد داد برا غذای بیرون دفعه بعد مهمون دعوت نمیکنه
دیگه این رفت و امدها هم بخشی از،زندگی مشترکه و حق زن و مرد هست
همیشه حق به جانبه.الانم جا خوابشو عوض کرده.من میدونستم اخر کار خودشو میکنه چرا گفتم؟اه
خب یک هفته زودترم بهت گفته بازم امادگی نداری 🤐
نگو امادگی نداری بگو دوست ندارم بیان
مگه اشکالی داره؟؟؟؟
عزیرم تا هفته دیگه که وقت زیاده برا آمادگی وسر وسامان دادن به کارها
خونواده شوهرتن عزیزم فکر کنم خونواده خودت یه روزی بچه هات با خودت همینکار و میکنن
خب دعوت کن شامم که ازبیرون میگیره دیگه مشکل چیه
واقعا متاسفم براتون چرا اینطوری رفتار میکنید مگه خانواده شوهرتون چیکار تون کردن بدبختا
مناسبت خاصیه؟!شما هم گاهی میرید خونه خواهر و برادر شوهر مهمونی؟
میشه بپرسم چه اشکالی داره؟.
خونواده خودت بودن چی؟
خدایا بعدد انتظار احترام متقابلم دارین
