بچه ها من یه دوستی دارم به واسطه ی بچه هامون باهم دوست شدیم. پارسال یه داستانی درست کرد که ما بخاطر اینکه میخواهیم یه دفتر کار اجاره کنیم باید خونمونو که تو یه محله ی خوب تهرانه رهن بدیم که بتونیم با پول رهنش یه خونه خیلی کوچولو در مرکز تهران بخریم و یه دفتر کار بگیریم. خلاصه همش داستان سرایی.
من بر اساس یه سری مشاهداتم احساس کردم این داره دروغ میگه و بخاطر اینکه مبادا به بچه اش فخر فروشی نشه داره میگه که مثلا ما هم مثل شما بالای شهر نشینیم اما بخاطر شرایطی ازینجا رفتیم.
راستش من بی خیال شدم و گفتم چه دروغ باشه چه راست به من ربطی نداره
اما امسالم میبینم هر دفعه منو میبینه هی مواردی ازون خونه میگه که هی من حواسم باشه که همچین خونه ای هست! هی القا میکنه وای من همه کارام و دوستام این بالاست وای وقتم گرفته میشه از مرکز شهر میام اینجا!
راستش انقدر زیاده روی کرده دیگه داره میره رو مخم و ایندفعه میخوام حسابی سوال پیچش کنم که آپارتمانتونو چند رهن دادید؟ امسال چقدر اضافه شده؟ شارژ چقدره؟ چند متره؟ دقیقا کجای اون کوچه است که میگی؟
نظرتون چیه؟ واقعا احساس میکنم به روش ننداختم فکر میکنه من اسکولم.
به من ربطی نداره سبک زندگی اون اما اینکه تخیلی هی کلاس بزاری باعث میشه آدم حرفای دیگه اشم باور نکنه.
الان هرچی میگه نمیدونم چرا با دیفالت فکر میکنم دروغ میگه