با دو تا بچه،همه کار خونه با منه،خونم بزرگه بعضا واقعا نمیرسم،پسرم هر چی مرتب میکنم پشت سرم بهم میریزه،دخترم درسهای همه اش با منه ،واقعا کوچکترین کمکی بهم نمیکنه،حالا با کمال پرویی بهم میگه لباس های زیرمو هم حموم تو بشور ،اخه من واقعا همین لباس پسرمو بشورم چون لباس بچه تو لباسشویی خراب میشه و لباس زیر خودمو بشورم ،خیلی نمک نشناسه،البته همیشه میشستم از امروز نشستم،
بهش میگم نمیشورم با کمال پررویی میگه تو رو برا چی گرفتم،
خیلی بد اخلاقه،البته بد اخلاقیش اینجوری نیس که داد و بیداد و فش اینا بده بیشتر لحن حرفش بد هست ،نمک نشناسه،بی معرفته،شعور نداره مثلاً من خونریزی دارم پریودم خستم،حالیش نیس ،مثلا ممکنه یکم خونه نامرتب باشه،
همیشه مرتب تمیز ناهار شام مرتب یه کلمه از دهنش در نمیاد که خسته شدی دستت درد نکنه،ولی نباشه غر میزنه،
از مادرشوهرمم نکن یه آدم وحشی ،اینم تربیت پسرشه،
مادرش بشدت اذیتم میکنه
منم مامانم و خواهرام میگن بسه نمیزاریم ارتباط داشته باشی و منم قطع رابطه کردم،
البته راحت شدم
ولی همسرم خیلی بی معرفته
حتی بچه هامم دوستش ندارن
ظاهر زندگیم خیلی خوبه ولی از دورن من پوشیدم
کمکم تنفر پیدا کردم بهش