2737
2739
پسر من 23 ماهشه و از اول مهر میره مهد کودک
فقط هفته اول خوب بودن. از اون موقع به این ور اصلا راضی نبودم از مهدش با اینکه خیلی تعریفشون رو شنیدم. هر وقت میارمش خونه کلافه و گرسنه است. اغلب صبح ها به زور می برمش. هر روز که یک جای صورتش کبوده یا زخمه. اونقدر هم دیر عوضش می کنن که پاهاش میسوزه. تازه یک بار هم سر آلتش کبود بود. شدیدا هم از دستشویی ترسیده.
امشب هم شنیدم که تلفن رو برداشته بود و داشت می گفت : خاله مهد کودک، بچه ها رو زد .
ازش پرسیدم چرا زد
گفت : بخوابن
خیلی اعصابم به هم ریخته نمی دونم چکار کنم. ای کاش مجبور نبودم که برم سرکار
دنبال یک مهد خوب می گردم اگه سراغ دارید منو راهنمایی کنید دور و بر امیر آباد. فقط نگید ویستا که ازش متنفرم. فردا میرم حالشون رو میگیرم. آخه چطور میتونن بچه های به این کوچیکی رو بزنن فقط به این خاطر که مجبورشون کنن بخوابن؟
بچه ای که کتک نخورده و مفهوم زدن رو نمی دونه به نظرتون دروغ می گه؟
می خوام به حرفش اعتماد کنم چون وقتی داشت این حرفها رو می زد چهره اش خیلی جدی بود. چقدر ناراحتم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم مطمئن باش بچه دروغ نمی گه حتما پیگیری کن. میتونی از مامانای دیگه هم بخوای که دقت کنن یا با بچه هاشون حرف بزنن تا مطمئن بشین. اگه واقعا اینجوریه زود مهدشو عوض کن چون میتونه تاثیر خیلی خیلی بدی رو بچه داشته باشه! واقعا که عجب آدمهای بی وجدانی پیدا میشن!
2731
اول دبستان کف اطاق کلاس درس ما دریچه کوچک آهنی بود ؛ نمی دونم به انبار یاهمچین چیزی ختم می شد ؛ واضح ترین خاطره مدرسه ام روزی بود که کلاس اول یکی از بچه ها رو می خواستند بندازند توش ، ناظم می گفت اینجا سیاه چال است . اون روزها خواب انسانهایی رو می دیدم که با طناب سر تا پایشان را بسته بودند و آویزانشان کرده بودند؛ فکر خودکشی ،....اینها کودکی ما در دبستانهابود. می خواستم بنویسم که شما هم در شکنجه بچه سهیم هستید؛ اگر نمی توانید بچه را نگه دارید چرا بدنیا آوردید. اما به ذهنم رسید که زندگی خیلی سخت و است و بسادگی نمی توان حکم داد. به نظرم حداقل کار شما بعنوان مادر پیگیری و شکایت از آن مهد(شکنجه گاه ) است .
2740
سلام فرح جون حالت رو درک میکنم آخه منم 1پسر 2 ساله دارم میخوام بزارمش مهد خیلی جاها رو رفتمو دیدم حتی خیلی از مهدهای به ظاهر معروف که با یک نگاه نپسندیدم مهم نیست مهد حتما معروف باشه در وحله ی اول باید تو بعنوان مادر بپسندی بعد احساس کنی بچه تو محیط آرامش داره
بنظرم به حرف بچه شک نکن حتما بیارش بیرون شرمنده ام منم اون اطراف رو نمیشناسم.
ای واژه خجسته آزادی ... آیا به عمر من تو تولد خواهی یافت ؟...آیا تو پا به پای فرزندانم رشد خواهی داشت ؟
فرح جان در اولین فرصت حتما با مسئول مهد صحبت کن و بگو که ناراضی هستی رفتار و اعمال بچه ها در منزل و حتی موقع تحویل گرفتنشون نشون می ده که تو مهد بهشون خوش گذشته یا نه . مادر حالات روحی بچه اش رو بهتر از هر کسی می تونه متوجه بشه . و اگه اصلاح نشد حتما مهدش رو عوض کن شاید مدیر مهد از رفتار مربی خبر نداره
در مورد بچه ات هیچوقت اغماض نکن من حتی یه خراش کوچولو رو هم که رو صورت بچه ام دیدم بهشون اعتراض کردم و البته خدا رو شکر دیگه پیش نیومد
آیدا آیدا ............... برو تو قسمت تبادل نظر و سر تیتری رو که مربوط به تاپیکت باشه پیدا کن و روش کلیک کن . وقتی باز شد بالای صفحه سمت چپ روی "موضوع جدید " کلیک کن و بقیه ش دیگه کاملا مشخصه . فرح جان به نظر من هم مهد رو عوض کن . خودتو سرزنش نکن همین که فهمیدی مهد خوب نیست جای شکر داره . انشالله یه مهد خوب پیدا میکنی .
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز