من وقتهایی که پری هستم یا خسته از کارها و بچه داری دوست ندارم جایی باشم ولی گاها همسرم اصرار میکنه فلان‌جا بریم،شما بودید به حرف همسرت میکردی؟ یا شرایط خودت رو در نظر داشتی؟
نه نمیرم
اینجور مواقع معمولا میرم ولی زود برمیگردم
اصلا شرایط من رو نمی‌فهمه که وقت پری خانمها بد اخلاق و بی حوصله هستن،يا کار خونه من رو از پا درآورده دیگه تحمل رفتن جایی ندارم
من که بچه ندارم ولی چون باید صبح زود برم سرکار، قبلش به همسرم میگم دیگه ساعت ۱۱ پاشیم بریم خونه، و ساعت ۱۱ که میشه بهش میگم دارم لباس میپوشم و اونم پا میشه ، اوایل شاید خوشش نمیومد ولی الان عادت کرد
بهتر از اینکه مهمونیشونو نری، برو و باهاشون بگو و بخند و خوش بگذرون تا همسرت احساس کنه با خونوادش صیممی هستی و سر تایم به همسرت بگو پاشیم بریم خونه
اگه نری عادت میکنه به تنهایی رفتن
یا فکر میکنه داری خونوادشو ازش میگیری و بدتر میکنه
من کلا سعی میکنم تو حرفای اونا خودمم حرف بزنم و باهاشون بگم و بخندم، اوایل اینجوری نبودم و اکثرا سکوت میکردم و به بقیه گوش میدادم
اگه بلند شی لباس بپوشی و به شوهرت تو جمع با آرامش بگی بریم خونه، بازم قبول نمیکنه؟
میتونی یواشکی به میزبان بگی ببخشید من پریودم و درد دارم واسه همین دارم زودتر میرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
