سلام بچه ها حالم خیلی بده با همسرم توافقی جدا شدیم برگشتم خونه بابام دو ماهه حال خوبی ندارم امشب تولدم بود خواهرم با دوستام هماهنگ کرده بود منو بردن کافه سوپرایزم کردن که کاش نمیرفتم تا شام خوردیم و برگشتم خونه ساعت یه رب به دوازده بود که تا رفتم داخل بابام شروع کرد معلومه کدوم گوری بودی کدوم قبرستون بودی سرت بخوره و... گفتم با دوستام رفتیم شام بیرون رفتم تو اتاق در بستم ولی همینجور داشت بد دهنی میکرد گفت من دلم نمیخاد تا این موقع شب بیرون باشی مردم کفر و لعنت آدم میکنن دختر تا این موقع بیرون باشه گفتم من کاری به مردم ندارم یه جوری میگی انگاره ساعت سه شبه هیچ کس تو خیابون نیس بعدم یه شب رفتم خوش باشم زهرمارم نکن اومد تو اتاق گفت زبون دراز شدی یکی خابوند تو گوشم مامانم اومد جلو من که منو نزنه زیر مشت و لگد له شدیم 😭حالم خیلی بده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید