_قضا خیلی خیاط ناشی ای بود!
+ها؟
_میگم قضا خیلی خیاط ناشی ای بود
+نمیگیرم منظورتو!
⁃ شنیدی مولانا میگه جان من و جان تو را هر دو به هم دوخت قضا؟
+خب
⁃ ناشی بوده دیگه دوخت و دوزش دووم نیاورد هرچی وصله زده بود ترکید جر خورد الان فقط ردش مونده رو روحمون! دو تا تیکه ی جدا شده از همدیگه ایم با کلی رد نخ و سوزن و غم و غصه روی روحمون. دیگه نمیشه:)
اتاق_۶۱۷#