2752
2734
عنوان

بیاین یکم حالمون خوب بشه❤️🌈🌟💛✨️💫

| مشاهده متن کامل بحث + 329 بازدید | 72 پست
هنوز با ۱۸ سال سن میبرنم مدرسه میان دنبالم  خیلی خجالت میکشم از خودم که مستقل نیستم خیره سرم ق ...

من حتی بمیرمم ‌میرن بع فامیل میگن 

درس بخونم میگن درس نخونم میگن ازمون بدم میگن ازمون ندم میگن کتاب بخرم میگن و حتی درصد هایی هر سری که ازمون میدم میگن اگه هم بهشون چیزی نگم خوب غر میزنن دعوا میشه . رد دادم افسردگی گرفتم

نه واقعا حالمو بد کرد کلا زود حالم بد میشه احتمال زیاد درسمم بخونم رشته خوب بیارم اجازه ندن برم دان ...

عزیزدلم اصلا به این فکر نکن که خانوادت میزارن بری یا نه الان فقط باید روی یه چیزی متمرکز باشی و اونم کنکوره و باید فقط درستو بخونی  شاید اگر قبول بشی افکارشون تغییر کنه 

نزار حرفای کسی روت تاثیر بزاره فقط و فقط خودت باید بخوای که قوی بشی

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

هنوز با ۱۸ سال سن میبرنم مدرسه میان دنبالم  خیلی خجالت میکشم از خودم که مستقل نیستم خیره سرم ق ...

حق داری خانوادت انگار ترس از دست دادن تو رو دارن میترسن کاری بکنی و از کنترلشون خارج بشی

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
من حتی بمیرمم ‌میرن بع فامیل میگن  درس بخونم میگن درس نخونم میگن ازمون بدم میگن ازمون ندم میگن ...

شرایط سختیه من درکت میکنم چرا باهاشون صحبت نمیکنی؟

اگر با آرامش باهاشون صحبت کنی دعوات میکنن؟ من خودم بابام هر چی میخریدم یاآزمونی چیزی کلا هر چی راجب درسم و اینا میرفت به همه میگفت ولی یسری نشستم رو به روش گفتم بابا لطفا به حرفام گوش کن یه لحظه باهاش صحبت کردم گفتم بابا ببین من دوس دارم تو سکوت تلاش کنم دلم نمیخواد کسی بفهمه من چقدر دارم تلاش میکنم گفتم چون اگر بفهمن من انقدر تلاش میکنم از حسادت هم که شده بهم نیش و کنایه میزنن حرفای اونا رو من تاثیر میزاره باعث میشه خودمو ببازم گفتم لطفا تو هم محرم زندگی من باش و ازم حمایت کن

میدونی خواسته هات رو کم کم ببر جلو مثلا یهو نگو میخوام مستقل بشم یا خواسته هات رو با غر زدن و سرزنش کردن اونا بیان نکن نتیجه منفی بهت میده مثلا با مامانت در طول روز صحبت کن بگو من میخوام قوی باشم میخوام نزارم محیط رو ذهن من اثر بزاره مامانت با پدرت هم صحبت میکنه قطعا

من واقعا نمیدونم باید بهت چی بگم من مشاور نیستم ولی خودم تمام مشکلات تو رو تجربه کردم و به مرور زمان همشون رو با صحبت کردن و قانع کردن خانواده تونستم حل کنم و به خواسته هام برسم برای همین بهت میگم تا شاید کمکی بهت بکنه خواسته هات رو از زاویه ای باید بیان کنی که با افکار پدر و مادرت همشکل باشه اینجوری راحت تر میپذیرن

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
حق داری خانوادت انگار ترس از دست دادن تو رو دارن میترسن کاری بکنی و از کنترلشون خارج بشی

اره میترسن برم بیرون منو کنن تو گونی ببرن بکشن😑💔 

نمی‌دونم چرا همچین فکرای چرتی میزنه بره سر شون . 

فکر میکنن برم بیرون یه پسر میاد سراغمو تموم میشه کارم .

خیلی اعصابم خورد شده

شاید باور نکنی ولی هیچوقت از ته دل راضی به این دنیا نبودم خانواده م خوبن ولی فقط گیر میدن زندگیم خوبه ولی خوشم از دنیاش نمیاد که دنیا نامرده. خدا چرا منو آورد به دنیا

اینده رو خوب نمیببنم چون امروزی که زندگی میکنم آینده ی دیروزه که فکر کردم همه چی خوب میشه و هیچوقت نشد 💔دوس ندارم مثبت باشم چون هربار که حالم خوب بود و مثبت بودم یه اتفاق افتاد واسم دیگه آینده ای هم اگه قراره باشه قشنگ نیست

اگه بفهمی چقدر بد اخلاقم  اگه بفهمی چجوری داد میزنم مث دیوونه ها شدم  خیلی وقتا اون چیزی ...

بخاطر کنکور؟

خوشبختی این نیس که هرچی دوست داری داشته باشی،خوشبختی یعنی هرچی که داری دوست داشته باشی.خدایا بخاطر هرآنچه از فضلت به من بخشیدی و هرآنچه صلاح ندانستی و نبخشیدی تورا شاکرم.
شرایط سختیه من درکت میکنم چرا باهاشون صحبت نمیکنی؟ اگر با آرامش باهاشون صحبت کنی دعوات میکنن؟ من خو ...

هزار بار حرف زدیم هزااااااران بار حرف زدیم 

اینقدر حرف زدم با آرامش 

مامانم همون لحظه میگه باشه حق با توه روز اول خوبه

روز دوم بسم الله😑😂 شروع میشه باز من اشتباه کردم اجازه فلان کارو بت دادم من اشتباه کردم گذاشتم بری فلان جا با فلانی حرف بزنی اینجوری میشه 

بابام کلا گوش نمیده اصلااااااااااا بم گوش نمی‌ده 

به هیچ وجه گوش نمیده میگه تو عقلت ناقصه😂🙂 

بش میگم به کسی نگین من درس میخونم بابام میگه مگه درس خوندن و میشه پنهون کرد چیه مگه بزار بفهمن مامانمم میگه خو بزار از حسودی بمیرن بفهمن درس میخونی🙄 نمی‌دونم چیکار کنم فردا برم خوابگاه یا دانشگاه وضعیت بدتر میشه 


اره میترسن برم بیرون منو کنن تو گونی ببرن بکشن😑💔  نمی‌دونم چرا همچین فکرای چرتی میزنه بره سر ...

مشکل همینه دیگه تو خودت رو تسلیم غم و شکست کردی نمیخوای بپذیری و قبول کنی که اگر بخوای حتی اگر دوباره مشکلی هم‌پیش بیاد نمیتونه رو تو تاثیری بزاره چرا چون تو خودت و روح و روانت رو اولویت قرار دادی و هرچی بشه تو اول به فکر بهتر کردن حال خودتی 

میدونی آدم نباید خودشو رها کنه یعنی واقعا دلت نمیخواد حالت بهتر بشه و بری دانشگاه؟؟؟؟

من عقیده دارم آدم وقتی چیزیو بخواد آسمونو به زمین میاره ولی اون کار رو انجام‌میده تو خودت نخواستی تلاشی کنی نخواستی در برابر گیر دادن های خانوادت مقاومت کنی نخواستی ثابت کنی خودت رو بهشون عمیقن نخواستی که مستقل بشی تو انگار فقط سرنوشتت رو قبول کردی و خودت رو محکوم کردی به یه زندگیه پر از غم و درد هیچوقت نخواستی خوب بشی 

به خودت بیا لطفا تو هنوز ۱۸ سالته فقط ۱۸ سالته!!!!

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
اینکه از مسافرت میای و رو تخت خودت میخوابی😍

آره وای واقعا من بعد هربار مسافرت میگم هیچ جا خونه ی خود آدم مخصوصا تخت خود آدم‌نمیشه😍😍😍

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
هزار بار حرف زدیم هزااااااران بار حرف زدیم  اینقدر حرف زدم با آرامش  مامانم همون لحظه می ...

میدونی وقتی میرن به همه میگن تو درس میخونی یعنی درس خوندن تو باعث افتخار اوناس که همه جا جار میزنن آدما از چیزی که خجالت بکشن رو هیچ جا نمیگن پس با دانشگاه رفتن تو هم کنار میان مطمئن باش پس تو باید تلاش کنی خودت رو نجات بدی فقط، چون زندگی در جریان همیشه تو بزرگتر میشی با آدمای جدید آشنا میشی بخوای نخوای انسان های جدیدی میان تو زندگیت بالاخره نمیخوای که اونا هم باهات بد رفتار کنن؟؟نمیخوای که تا آخر عمرت همینجوری افسرده و شکست خورده ادامه بدی اصلا بیخیال خانوادت شو و ازشون دیگه انتظار حمایت نداشته باش من بحثم حداس میگم فکر کن هیچکسی رو تو این دنیا نداری و حالت بده!!!!باید ببازی؟یعنی واقعا تسلیم میشی؟

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687