دوستان چند بار رفتم شهرستان
خونشون نزدیک خونه مامانمه
تا میرسم اونجا علی رغم تمام احترام و محبتی که میکنم و هدیه میخرم
میره خونه مامانش یا خواهرش
مطمعن که شد ما رفتیم برمیگرده
الانم 2ماهه اساس کشی کردم خونه خریدم، تنها خواهرشوهر ش هستم
حتی زنگ خشک خالی نزده
الانم دارن میان عروسی برادرزادش
داداشم زنگ زده میگه شاید اونجا هم اومدیم
منم میخوام بهش بگم
ببر بزار خونه خواهرش خودت با پسرت بیا
بزار بیاد شاید دیدن خونه های شما هم منظورشون هست
بابا ول کن.نمیخواد باهات ارتباط داشته باشه.انتقال بده ب کتف چپت.میشی ادم بده.نگی نگفتم
خب اون کارش خیلی بده ولی اینکارو نکن بذار بیان بعد بگو گلایه کن که هر بار رفتی خونه نبودن انتظار داشتی
بزار بیاد تو ببخش اون نفهمه تو که نمیخوایی مثل اون باشی
دلت میاددل برادرتو بشکنی؟
زن داداشت را کار نداشتهدباش...اخه چی کار داری میری کادو میدهی خواهرش مادرش...
اگه میدونی این رفتار بده چرا تو میخوای تکرارش کنی؟؟؟
اگه میدونی اون نادونه. چرا تو میخوای عقلتو بزاری عقل اون
تو مث خودت باش نه شبیه رفتار مقابلت
بعدم خوب بره خونه مادرش ، چکار داری دلت براش تنگ میشه؟ اگه برادرت رو میبینی به نظرم کافیه و لازم نیست برای ندیدن اون ناراحت باشی، کادو هم نخر یا خریدی بهش نده مگر اینکه دعوتت کنه
من بودم میگفتم خونه نیستم
میگن “رفت”و “آمد” دیگه
بذار بیان ببین چکار میکنه زود تصمیم نگیر
اصلا به داداشت این حرفو نزن،اصلا جنگو علنی نکن
دیگه هم هیچ هدیه ای واسه ش نخر و کلا جویای حال و احوالش نشو
کادو هم بنظرم نخر مگه مجبورت کردن
همون داداشتو ببینی کافیه دیگه
