خواهرشوهرم کلا انگار منو نمیبینه
همیشه زنگ میزنه شوهرم تنها بره خونه شون
یا مسافرت رفته بودیم خونه شون، البته جامون جدا بود، فقط به شوهرم صبحها میگفت بیا صبونه بخور
منو تا میبینه اخم و تخم میکنه
باهاش حرف میزنم تک کلمه ای جواب میده
مشکلم اینه خیلی ازم بزرگتره نمیتونم جوابشو بدم
بعدشم سیاست داره
شوهرم میگه نه تو بد فکر میکنی
هرروز یا حداقل یک روز درمیون هم زنگ میزنه کل آمار زندگی مارو از شوهرم میگیره
و شوهرم به حرفش گوش میده
مثلا یه مراسم بود ما اماده بودیم بریم، شوهرم بهش زنگ زد ساعتشو بپرسه گفت پشت کارت فقط اسم تورو زدن، زن و بچه تو نیار
از روی بدجنسی، درحالیکه عرف این بود ماهم میرفتیم
خلاصه منم خیلی عصبانی شدم ولی شوهرم مارو نبرد و تازه میگه اون درست میگه
باید چیکار کنم