به بچم نمیرسم خوردو خوراک تنبلیم میشه مدام سرش دادمیزنم دعواش میکنم بچمم عصبی شده خجالت میکشم بگم اماکتکش هم میزنم خیلی بی احتیاطم پاش شکسته تو گچ بود تازه بازکردیم لنگ میزنه بعضی وقتا بابعضی حرکاتم میگم یعنی چی انگاری این بچه بچه من نیس اخه چرااینجوری میکنم اما حس عذاب وجدان زود فراموش میشه و دباره عصبی میشم
خودم 22سالمه دخترم 2سالش من لیاقت این بچرو ندارم خاک توسرم دوس دارم بمیرم😥😭😭😭😭تربیت بچم بشدت افتضاحه گاهی وقتا میگم من بیمارروانییم بایددرمان شم🥺
بابت اینی که هستم خداروشکرمیکنم خدایاشکرت ازخدامیخام دل هممونو شادکنه وبه زندگیامون ارامش بده اصلا ازش میخام جوری توخوشبختی غرقمون کنه که حال کنیم😁😜
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میخوایم وضعیتا رو ببینیم میخوام بریم تو پیج فلانی بچه حرف میزنه تمرکز بهم میخوره اعصاب خرد میشع
خوش قلب ترین آدما اونایی ک نگران تاثیر حرفاشون رو قلب بقیه ان... از خودت، خندیدنات، برق چشمات، آرزوهات،ازخوشبخت بودنت مواظبت کن، زندگی ینی همین چیزای خیلی ساده،، امیدوارم اونقدرحالت خوب باشه ک وقتی یکی حالتو پرسیدمثل حافظ بگی:عیش مدام است از لعل دلخواه، کارم ب کام است الحمدلله...