امروز رفتیم بیمارستان دولتی ی پیرمردی بغل تخت همسرم بود.از سالمندان آورده بودنش همراه نداشت بهش سرم زده بودن بیحال بود میگفت آب میخوام اصلا بهش توجه نمیکردن میگفتن نباید آب بخوره ذستاشو میکرد تو حلقش میگفت تشنمه البته تاب حرف زدن نداشت صداش در نمیومد رفتم دستمال کاغذی خیس کردم زدم به لباش 😭😭😭😭😭😭کلی گریه کردم متاسفانه وقتی دیدن همراه نداره اصلا محلش نمیکردن.خدایا آخر عاقبتمون بخیر کن برای اون پیرمرد دعا کنید توروخدا همش جلوی چشامه
الهی😭😭😭 از کی اینقد بی عاطفه شدیم😭😭
💔💔💔💔😭😭😭😭
خب حتما براش ضرر داشته دیگه پرستارا اینقدم بی رحم نیستن
نه متاسفانه بعضیاشون خیلی هم بی رحمن من بیمارستان خصوصی طبیعی زایمان کردم آب خواستم نکردن یه لیوان آب بدن اولش به بطری آب معدنی کوچیک داده بودن اون تموم شده بود میگفتن زنگ بزن برات بیارن حالا شوهرمم نبود رفته بود دنبال مادرم تا بیان منو تشنه گذاشتن هرچی گفتم خوب این بطری رو با آب شیر پرکنین بدین اصلا انگار نه انگار
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
