هرباربچه یکسالونیمم رو میبرم کوچه یکم بازی کنه اونم میاد و هی اذیت میکنه کرم میریزه درو بست رو دست بچم کلی گریه کرد هلش داد کم مونده بود بیوفته به هرچی میخاد دست بزنه دستشو میزاره روش نمیزاره
هی با محبت گفتم اخه کوچیکه اونم دوسال و نیمه ست دیدم گوش نمیده داد زدم سرش دعواش کردم مامانش خنده خنده گف دختر من لطیفه دعوا نکنش گفتم کجاش لطیفه یه سره کرم میریزه توام به کارای بدش میخندی اون که نمیفهمه تو میخندی فکر مبکنه کارش درسته بعد اونم باز با لحن اروم گفت دخترگلم هل دادن بده و اونم باز هل داد
رو اعصابمه اینجور مادرا