از پارسال محرم تا امسال
2بار خواب کربلا دیدم
قشنگ زیارت کردنش همش یادمه
یادش مبفتم کیف میکنم
روحانی کاروان بهم گفت هرکسی مهر حسین به دلش راه بده هیچوقت سمت گناه نمیره
یه پسر اتیسمی دارم حرف نیمزنه
بار دوم خواب دیدم وسط یه صحنی نشستم
شروع میکنه داد زدن میگه داداش داداش
از پشت دیدم یه اقای قد بلند هیکلی
لباس مشکی تنش بود خیلی لباسش خاکی بود
یه پرچم رو شونه راستش وصل بود
برگشت بهم گفت بیا اینم شفای پسرت
هنوز ک هنوزه پسرم حرف نمیزنه ولی
برگشت گفت من باید برم دیگه
تو خواب با پسرم خاستیم بیایم بیرون از صحن
دیدم بالای صحن نوشته باب السکینه
کسی میدونه کجاست؟؟؟