خیلی خلاصه میگم
اسی خودش یه آدم با حجابه و شوهر غیرتی و گاهی اوقات بد اخلاقی داره
اسی میره تو آب دریا شوهرش میگه نرو ماشین بو گوه میگیره و عصبانی میشه از دستش
بعد شوهرش یه دوست داشته که زنش خیلی بی حجاب بوده
بعد شوهر اسی میخواسته اسیو ببره خونه اونا اسیم نمیخواسته بره شوهرشم زده تو دهنش،از لبش خون اومده و به اسی گفته گوه خوردی و باید بیای و اینا
اسی ناراحت بود که چرا شوهرش اینجوریه …